لغتنامه دهخدا
نشیج . [ ن َ ] (ع مص ) گلو گرفته شدن در گریه و خبه گریستن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).گریه در گلو گره شدن و خفه گریستن . (از المنجد) (ازاقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). نشج . (معجم متن اللغة) (ناظم الاطباء) (المنجد). || آواز دادن مشک و خم و دیگ درجوشیدن . (تاج المصادر بی