غوشنگلغتنامه دهخداغوشنگ . [ غ َ ش َ ] (اِ مرکب ) بمعنی غاوشنگ . (آنندراج ) (اشتینگاس ). مهمیز. رجوع به غاوشنگ شود.
غوشنهلغتنامه دهخداغوشنه . [ ش َ / ش ْ ن َ / ن ِ ] (اِ) گیاهی است که هم بخورند و هم دست شویند سیاه و سپیدفام . (فرهنگ اسدی نخجوانی ). همان غوبنگ است اما در فرهنگ و نسخه ٔ وفائی گیاهی است که موقع تری نان خورش کنند و چون بخشکد دس
غواصیانGavidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ غواصسانان آبزی با جثۀ بزرگ که در قسمت خلفی بدن پاهایی مناسب شنا کردن و شیرجه زدن دارند و منقار آنها نوکتیز و خنجرشکل است