مکروهدیکشنری عربی به فارسیمکروه , زشت , ناپسند , منفور , بيزار , مخالف , متنفر , برخلا ف ميل , غيرمشهور , بدنام , غير محبوب
محنتیلغتنامه دهخدامحنتی . [ م ِ ن َ ] (اِخ ) اردبیلی است . سام میرزای صفوی درتذکره ٔ سامی می نویسد: از مردم اردبیل و از شاعران غیرمشهور است و این مطلع را هم از او نقل کرده است :آه اگر از دل دمادم می کشم آه اگر در خانه افتد آتشم .(تحفه ٔ سامی ص <span class="hl" dir
زبیرلغتنامه دهخدازبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن جناده ٔ بحری ، مکنی به ابوعبداﷲ. از راویان و مشایخ غیرمشهور حدیث بود. وی از مردم کوفه بود و از عطاء و ابن بریده روایت دارد. عیسی بن یونس و ابوثمیله و زیدبن حباب از او نقل حدیث کنند. (از کتاب الجرح و التعدیل رازی ج 2</span
بتریهلغتنامه دهخدابتریه . [ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) گروهی از زیدیان منسوب به مغیره ابتربن سعد. (آنندراج ). و ابتریه که نوشته شده ظاهراً غیرمشهور یا غلط باشد. (یادداشت مؤلف ). اینان اصحاب بتیرالثومی هستند و با سلیمانیه هم عقیده اند. جز آنکه آنان تا عثمان بیشتر نپذیرند. (از تعریفات جرجانی ). و رجوع