ترجمه مقاله

فارس

fāres

۱. اسب‌سوار؛ سوار بر اسب.
۲. [مجاز] دلیر و جنگ‌جو.

۱. سواره
۲. جنگاور، شجیع، گرد ≠ پیاده، راجل

پارس

ترجمه مقاله