۱. خلاصهای که پس از جمع و تفریق حساب در پایان آن نوشته میشد: ◻︎ در نواحی نه گاو ماند و نه کشت / دخل را کس فذلکی ننوشت (نظامی۴: ۷۱۷).
۲. [مجاز] خلاصه و چکیدۀ چیزی، بهویژه سخن.
۳. [مجاز] نتیجه؛ ماحصل.
۴. [مجاز] عاقبت: ◻︎ ما همان مرغیم خاقانی که ما را روزگار / میدواند واین دویدن را فذلک کشتن است (خاقانی: ۸۳۷).