فراموشیدنلغتنامه دهخدافراموشیدن . [ ف َ دَ ] (مص ) فراموش کردن . (آنندراج ). رجوع به فراموش کردن شود.
فرموشیدنلغتنامه دهخدافرموشیدن . [ ف َ دَ ] (مص ) فراموشیدن . فراموش کردن . (یادداشت به خط مؤلف ) : که شهر و راه مینو رامفرموش سخنهایم به گوش دلت بنیوش . فخرالدین اسعد.نفرموشم ز دل یاد تو هرگزنه روز رزم و نه روز هزاهز. <p class
فراموشلغتنامه دهخدافراموش . [ ف َ ](اِ) از خاطر بردن . ببردن از یاد. (یادداشت به خط مؤلف ). فرامشت . فرامش . فراموشیدن . (ویس و رامین ). پهلوی فْرَمُش ، پازند فَرْمُش ، هندی باستان پْرَمَرْش ،بلوچی شَموشَگ ، سنسکریت پْرَمْرْشْت َ. نیبرگ پس از ذکر وجوه اشتقاق هرن و هوبشمان گوید: فرامش پهلوی بای