لغتنامه دهخدا
ابلاء. [ اِ ] (ع مص ) نیکوداشت کردن . || نعمت دادن . احسان . انعام . منت . || دل کسی خوش کردن بسوگند. سوگند خوردن برای کسی . || سوگند دادن کسی را. || کفایت فرانمودن . || کهنه کردن . کهن کردن . فرسوده کردن . پوسانیدن . || اشتر بر سر گور بستن تا بمیرد. || خبر دادن . آگاهانیدن .