فراهتلغتنامه دهخدافراهت . [ ف َ هََ ] (ع اِمص ) شأن . شوکت . شکوه مندی . زیبایی . (برهان ). مأخوذ از فراهة عربی به معنی انبساط و شادمانی و شاد گردیدن . در فارسی «فره » و «فر» بدین معنی است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به فراهة شود.
فراهیدلغتنامه دهخدافراهید. [ ف َ ] (ع اِ) گوسپندان ریزه . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || ج ِ فرهود. (اقرب الموارد). رجوع به فرهود شود.
فراهیدلغتنامه دهخدافراهید. [ ف َ ] (اِخ ) نام جد خلیل بن احمد صاحب عروض و کتاب العین . (سمعانی ذیل نسبت فراهیدی ).
پیشکارلغتنامه دهخداپیشکار. (اِ مرکب ، ص مرکب ) شاگرد و مزدور. (برهان ). || خادم . خادمه . سرپائی . پیشخدمت . خدمتکار. پرستنده . فرمانی . فرمانبرداری . مطیع. بزرگترین چاکر و نوکر هر مرد بزرگ و صاحب دستگاه که نیابت کارهای او کند. مقابل پیشگاه : نه ماه سیامی نه ماه فلک