ترجمه مقاله

فرز

ferz

۱. چابک؛ چالاک؛ جَلد؛ چست.
۲. (قید) به‌تندی: فرز رفت سر کوچه و برگشت.

تند، تیزرو، جلد، چابک، چالاک، چست، زرنگ، شاطر، شهم، قبراق ≠ سست، کند

ترجمه مقاله