فرزاملغتنامه دهخدافرزام . [ ف َ ] (ص )لایق . سزاوار. درخور. (برهان ). جدیر. (یادداشت به خطمؤلف ). فرزان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : مکن ای روی نکو زشتی با عاشق خویش کز نکورویان زشتی نبود فرزاما. دقیقی .رجوع به فرزان شود.
فرزامفرهنگ فارسی عمیدسزاوار؛ شایسته؛ درخور؛ لایق: ◻︎ مکن ای روینکو، زشتی با عاشق خویش / کز نکورویان زشتی نبُوَد فرزاما (دقیقی: ۹۵).
فرجاملغتنامه دهخدافرجام . [ ف َ ] (اِ) بر وزن و معنی انجام است که به معنی انتها و آخر باشد. (برهان ). عاقبت . (غیاث ). خاتمه . ختام . (یادداشت به خط مؤلف ). در زبان پهلوی فرژام و فرجام و فرجامینیتن ، از پارسی باستان ظاهراً فرجامه از ریشه ٔ گم به معنی رفتن . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) <span cl
فرجامفرهنگ فارسی عمید۱. انجام؛ پایان؛ عاقبت؛ آخر کار.۲. (حقوق) تجدیدنظر در رٲی دادگاه که توسط دیوان عالی کشور صورت میگیرد.⟨ فرجام خواستن: (مصدر لازم) (حقوق) تقاضای تجدیدنظر در دعوایی که حکم آن از دادگاه استان صادر شده.
فرجامدیکشنری فارسی به انگلیسیclosure, conclusion, destiny, ending, expiration, fate, finis, finish, fortune, ultimate
فرزامیثنلغتنامه دهخدافرزامیثن . [ ف َ ث َ ] (اِخ ) محله ای است از حایط سمرقند. (سمعانی ). محله ای به سمرقند. (معجم البلدان ).
فرزامیثنیلغتنامه دهخدافرزامیثنی . [ ف َ ث َ ] (اِخ ) عیسی بن عبدک بن حمادبن عبداﷲ، یا عبدةبن عبداﷲ عبدی ، معروف به جلاب . گویند از مردم چاچ و ساکن سمرقند بود. ابونصر محمدبن عبدالرحمان شافعی از او روایت کند. وفات وی بعد از سال 310هَ .ق . است . (اللباب فی تهذیب الان
فرزامیثنیلغتنامه دهخدافرزامیثنی . [ ف َ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب است به فرزامیثن که محله ای است از حایط سمرقند. (سمعانی ).
درخورلغتنامه دهخدادرخور. [ دَ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) درخورنده . لایق . سزاوار. (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). زیبا. اهل . صالح . بابت . از در. فرزام . شایان . حقیق . جدیر. حری . خلیق . قمین . حجی . حجی ٔ. (یادداشت مرحوم دهخدا) : بد
فرزامیثنلغتنامه دهخدافرزامیثن . [ ف َ ث َ ] (اِخ ) محله ای است از حایط سمرقند. (سمعانی ). محله ای به سمرقند. (معجم البلدان ).
فرزامیثنیلغتنامه دهخدافرزامیثنی . [ ف َ ث َ ] (اِخ ) عیسی بن عبدک بن حمادبن عبداﷲ، یا عبدةبن عبداﷲ عبدی ، معروف به جلاب . گویند از مردم چاچ و ساکن سمرقند بود. ابونصر محمدبن عبدالرحمان شافعی از او روایت کند. وفات وی بعد از سال 310هَ .ق . است . (اللباب فی تهذیب الان
فرزامیثنیلغتنامه دهخدافرزامیثنی . [ ف َ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب است به فرزامیثن که محله ای است از حایط سمرقند. (سمعانی ).