ترجمه مقاله

فرمان فرما

farmānfarmā

فرمان‌دهنده؛ امرکننده؛ آمر؛ حاکم: ◻︎ هرکه او خدمت فرخندۀ او پیشه گرفت / بر جهان کامروا گردد و فرمان‌فرمای (فرخی: ۳۶۷).

ترجمه مقاله