فرنباذلغتنامه دهخدافرنباذ. [ ف َ ن َ ] (اِخ ) نام قریه ای در پنج فرسنگی مرو. (یادداشت به خط مؤلف ). قریه ٔ بزرگی است در پنج فرسنگی مرو. (از سمعانی ). فرناباذ. رجوع به فرناباذ شود.
فرناباذلغتنامه دهخدافرناباذ. [ ف ِ ](اِخ ) نام یکی از سرداران بزرگ ایران در زمان اردشیر دوم هخامنشی است که در نبرد ایران برای تسخیر مصر در زمان پادشاه مذکور فرماندهی کل سپاه را داشته است . رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1132 به بعد شود.
فرناباذلغتنامه دهخدافرناباذ. [ ف َ ] (اِخ ) قریه ٔ بزرگ وآبادانی است در پنج فرسخی مرو. (از معجم البلدان ).
فرناباذلغتنامه دهخدافرناباذ. [ ف ِ ] (اِخ ) یکی از بزرگان ایران است که ظاهراً معاصر اردشیر اول هخامنشی معروف به اردشیر درازدست و پسرش به نام فرناس از نزدیکان این پادشاه بوده است . رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 943 شود.