فروردینلغتنامه دهخدافروردین . [ ف َرْ وَ ] (اِ) در زبان پهلوی فرورتن ، مأخوذ از پارسی باستان ظاهراً فرورتینام و آن ظاهراً جمع مؤنث کلمه ٔ فرورتی در حالت اضافی است و جمعاً به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . بنابراین «ین » علامت نسبت نیست . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام ماه اول س
فروردینفرهنگ فارسی عمید۱. ماه اول سال خورشیدی پس از اسفند و پیش از اردیبهشت؛ ماه اول بهار.۲. [قدیمی] روز نوزدهم از هر ماه خورشیدی.
فروردینفرهنگ فارسی معین(فَ وَ) [ په . ] (اِ.) 1 - اولین ماه از هر سال شمسی که خورشید در حرکت ظاهری خود در برج حَمَل (برّه ) قرار می گیرد. 2 - نام روز نوزدهم از هر ماه شمسی .
فروردینفرهنگ نامها(تلفظ: farvardin) در آیین زرتشتی یکی از فرشتگان موکل به روز نوزدهم هر ماه شمسی(فروردین روز) و ماه اول هر سال شمسی (فروردین ماه)، فروردین به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسیان.
فروردنلغتنامه دهخدافروردن . [ ف َرْوَ دَ ] (مص ) پروردن و پرورش دادن و تربیت کردن . || تعلیم کردن و آموزاندن . (ناظم الاطباء).
فریوردینلغتنامه دهخدافریوردین . [ ف َ ری وَ ] (ص مرکب ) راست دین و درست مذهب .(از برهان ). رجوع به فریور، فرهودی و فربودی شود.
فریوریدنلغتنامه دهخدافریوریدن . [ ف َ ری وَ دَ ] (مص ) (از: فریور+ یدن ، پسوندمصدری ). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). راست شدن در دین و ملت و بر جاده مستقیم بودن . (برهان ). || معنی اصلی آفرین و تحسین کردن است . (انجمن آرا).
فروردینگانفرهنگ فارسی عمیدده روز آخر سال که از روز اشتاد در ماه اسفند شروع و به روز وهشتواش (آخرین روز پنجه) پایان مییابد و زردشتیان در این روز مراسمی به یادبود ارواح درگذشتگان برگزار میکنند.
فروردینگانفرهنگ فارسی معین(فَ وَ) [ په . ] (اِ.) جشنی که ایرانیان در روز نوزدهم فروردین به یُمن برابر شدن نام ماه و نام روز و همچنین گرامی داشت ارواح درگذشتگان برپا می کردند.
فروردین یشتلغتنامه دهخدافروردین یشت . [ ف َرْ وَ ی َ ] (اِخ ) نام یک یشت از کتاب یشتها که خود بخشی از بخشهای پنجگانه ٔ اوستای موجود است . پورداود نویسد: قسمتی ازاین یشت که در قدرت و عظمت فروهرها و قسمتی دیگر که در استغاثه و طلب یاری از آنهاست . بخصوص در هنگام فرودآمدن فروهرها، یعنی در آخرین گاهنبار
باد فروردینلغتنامه دهخدابادفروردین . [ دِ ف َرْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی باد برین است که باد مغرب باشد و بعربی باد دبور میخوانند و بعضی باد برین را باد صبا میدانند. (برهان ). مؤلف آنندراج گوید: «اینکه صاحب برهان نوشته باد فروردین بمعنی باد مغرب باشد که آنرا بعربی باد دبور خوانند خطاست با
فروردین یشتلغتنامه دهخدافروردین یشت . [ ف َرْ وَ ی َ ] (اِخ ) نام یک یشت از کتاب یشتها که خود بخشی از بخشهای پنجگانه ٔ اوستای موجود است . پورداود نویسد: قسمتی ازاین یشت که در قدرت و عظمت فروهرها و قسمتی دیگر که در استغاثه و طلب یاری از آنهاست . بخصوص در هنگام فرودآمدن فروهرها، یعنی در آخرین گاهنبار
فروردینگانفرهنگ فارسی عمیدده روز آخر سال که از روز اشتاد در ماه اسفند شروع و به روز وهشتواش (آخرین روز پنجه) پایان مییابد و زردشتیان در این روز مراسمی به یادبود ارواح درگذشتگان برگزار میکنند.
فروردینگانفرهنگ فارسی معین(فَ وَ) [ په . ] (اِ.) جشنی که ایرانیان در روز نوزدهم فروردین به یُمن برابر شدن نام ماه و نام روز و همچنین گرامی داشت ارواح درگذشتگان برپا می کردند.
باد فروردینلغتنامه دهخدابادفروردین . [ دِ ف َرْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی باد برین است که باد مغرب باشد و بعربی باد دبور میخوانند و بعضی باد برین را باد صبا میدانند. (برهان ). مؤلف آنندراج گوید: «اینکه صاحب برهان نوشته باد فروردین بمعنی باد مغرب باشد که آنرا بعربی باد دبور خوانند خطاست با