ترجمه مقاله

فرومانده

forumānde

۱. درمانده؛ بیچاره.
۲. عاجز؛ ناتوان.
۳. خسته.

بیچاره، بینوا، تهیدست، حیران، درمانده، سرگشته، عاجز، متحیر، وامانده

ترجمه مقاله