فلوریلغتنامه دهخدافلوری . [ فْل ُ / ف ُ / ف ِ ل ُ ] (اِ) ایتالیایی : فلورینو . فلورن . (فرهنگ فارسی معین ). سکه ٔ رایج در هلند : و ازجمله ٔ هدایا چهل رأس اسب و موازی پانصدهزار عدد اشرفی فلوری که به رای
فلارگلغتنامه دهخدافلارگ . [ ف ِ ] (اِخ ) دهی است از حومه ٔ شهرستان بیرجند که دارای 234 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و زعفران است . مزارع مهدی آباد، خونیک بالا و پائین و قاسم آباد جزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl"
سابرااولغتنامه دهخداسابرااو. [ اُ ] (اِخ ) جزیره ای است در اقیانوس کبیر و در مشرق جزیره ٔ فلوره به طول پنجاه هزارگز و عرض بیست هزار گز که مرکز آن قصبه ٔ آدناره است . و اکثر اهالی آن بتبلیغ پرتغالیهامذهب کاتولیک را پذیرفته اند. (قاموس الاعلام ترکی ).