فورس ماژرواژهنامه آزادپیشامد ناگهانی-حادثه قهری-حادثه غیر قابل اجتناب-به معنای پیشامد ناگهانی نیز در عرف مردم به کار می رود
فورسلغتنامه دهخدافورس . [ ] (اِخ ) یکی از حکما که در کیمیا بحث کرده و به عمل اکسیر تام دست یافته . (یادداشت مؤلف از ابن ندیم ).
فورسلغتنامه دهخدافورس . [ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی بق است . (فهرست مخزن الادویه ). نبق . (یادداشت مؤلف ).
فورسلغتنامه دهخدافورس . [ ] (اِخ ) یکی از حکما که در کیمیا بحث کرده و به عمل اکسیر تام دست یافته . (یادداشت مؤلف از ابن ندیم ).
فورسلغتنامه دهخدافورس . [ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی بق است . (فهرست مخزن الادویه ). نبق . (یادداشت مؤلف ).
فورسلغتنامه دهخدافورس . [ ] (اِخ ) یکی از حکما که در کیمیا بحث کرده و به عمل اکسیر تام دست یافته . (یادداشت مؤلف از ابن ندیم ).
فورسلغتنامه دهخدافورس . [ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی بق است . (فهرست مخزن الادویه ). نبق . (یادداشت مؤلف ).
بسفورسلغتنامه دهخدابسفورس . [ ب ُ رُ ] (اِخ ) صورتی از بسفر: یکوّن (راوند) فی المواضع التی فوق البلاد التی یقال لها بسفورس . (ابن البیطار نسخه ٔ لکلرک : راوند).