فَرَضْنَاهَافرهنگ واژگان قرآنآن را لازم و واجب گردانيديم (دراصل جداکردن قطعه اي از چيزي و تأثير گذاشتن در آن قطعه معني مي دهد و در مورد واجب کردن هم چون پاره اي از حکم را به آن موضوع اختصاص مي دهد ،استفاده مي شود )
فردنوالغتنامه دهخدافردنوا. [ ف َ ن َ ] (ص مرکب ) کسی که تنها نوازد و احتیاج به دمکش ندارد. (آنندراج ) : نو بلبل نطقم همه جا فردنوا بوداین شوخ زبان رشک هم آواز ندانست .طالب آملی (از آنندراج ).
نورلغتنامه دهخدانور. (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (مهذب الاسماء). از نامهای خدای تعالی است ،به حکم آیت : اﷲ نور السموات و الارض . (از فرهنگ مصطلحات عرفا ص 404 از شرح گلشن راز ص 5 و اصطلاحات صوفیه ، نسخه ٔ خطی ). || از