فیلسوفلغتنامه دهخدافیلسوف . (معرب ص ، اِ) مخفف فیلاسوف است که دوستدار حکمت باشد به لغت یونانی . (برهان ). معرب از فیلوسوفوس یونانی به معنی دوستدار حکمت . کسی که فلسفه داند. حکیم . ج ، فلاسفه . فرق عارف با فیلسوف در کیفیت استدلال و راه ادراک حقایق است . حکیم با قوه ٔ عقل و استدلال منطقی پی به حق
فیلسوفیلغتنامه دهخدافیلسوفی . (حامص ) فیلسوف بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص نسبی ) منسوب به فیلسوف .
فیلسوفیلغتنامه دهخدافیلسوفی . (حامص ) فیلسوف بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || (ص نسبی ) منسوب به فیلسوف .
جرجس الفیلسوفلغتنامه دهخداجرجس الفیلسوف . [ ج ِ ج ِ سُل ْ ف َ ل َ ] (اِخ ) طبیبی از مردم انطاکیه بود. رجوع بعیون الاخبار ج 6 ص 106 شود.