لغتنامه دهخدا
ردم . [ رَ ] (ع مص ) (از باب ضرب و نصر) بند کردن در را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ردم باب یا ثلمة؛ سد کردن تمام در یا ثلث آن . (از اقرب الموارد). || سد کردن رخنه یا چیز و سد کردن همه ٔ آنرا یا ثلث آنرا و یا بیشتر آنرا. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). رخنه برآوردن .