قاتلغتنامه دهخداقات . (اِ) گیاهی است که در مشرق آفریقا میروید. برگهای باطراوت آن دارای بوی خوشی است .و محتوی ماده ٔ مخدّر میباشد. (الموسوعة العربیه ).
شارش کوئتCouette flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش حاصل از تنش برشی ناشی از حرکت نسبی یک دیوار نسبت به دیوار دیگر
کد احراز اصالت پیام چکیدهبنیادhash-based message authentication code, keyed-hash- based message authentication codeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کد احراز اصالت پیام (کاپ) با استفاده از یک کلید رمزنگاشتی و یک تابع چکیدهساز اختـ . کاپ چکیدهبنیادHMAC متـ . کد اصالتسنجی پیام چکیدهبنیاد
مشعوذدیکشنری عربی به فارسیصداي اردک , قات قات , ادم شارلا تان , چاخان , دروغي , ساختگي , قلا بي , قات قات کردن , صداي اردک کردن , دواي قلا بي دادن
قاتملغتنامه دهخداقاتم . [ ت ِ ] (ع ص ) از قتم . سیاهگون . (منتهی الارب ). سیاه . (ناظم الاطباء). || یوم قاتم ؛ روزی گردآلود. (مهذب الاسماء). قاتن با نون نیز آمده . قاحم . (از منتهی الارب ).
قات شدنلغتنامه دهخداقات شدن . [ ش ُ دَ ](مص مرکب ) ... مهره ؛ پیوستن یکی از دو مهره ٔ خانه ٔ یک به مهره یا مهره های خانه ٔ دوازدهم با شش و بشی درنرد. متصل شدن مهره ببالاترین مهره ها در بازی نرد.
قاتم الاعماقلغتنامه دهخداقاتم الاعماق . [ ت ِ مُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ) مغبر النواحی . (منتهی الارب ). غبارآلوده اطراف و نواحی . (ناظم الاطباء).
قاتمهلغتنامه دهخداقاتمه . [ م َ /م ِ ] (ترکی ، اِ) رشته ای از موی خشن بافته . طنابی است از موی . بز مو. تاب . ثناء. ثنایه . رجوع به همین کلمه شود. نوعی رسن از پشم خشن تافته باریکتر از طناب .
قاتل نفسهلغتنامه دهخداقاتل نفسه . [ ت ِ ل ُ ن َ س ِ ] (ع اِ مرکب ) شامل کافور و فرفیون و مانند آن است که بنفسه تحلیل و نقصان پذیر باشند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی از اشق است . جنسی از آس است . (مفاتیح ).
درقاتلغتنامه دهخدادرقات . [ دَ رَ ] (ع اِ) ج ِ دَرَقة. مقاسم میاه . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دَرَقة شود.