قاموسلغتنامه دهخداقاموس . (اِخ ) نام کتاب لغت عربی فیروزآبادی و برای شناسائی آن رجوع به مقدمه ٔ لغتنامه از صص 334 - 338 شود.
قاموسلغتنامه دهخداقاموس . (ع اِ) میانه ٔ دریا. (منتهی الارب ) (غیاث ) (مهذب الاسماء) (آنندراج ): سأل رسول اﷲ عن الجزر و المد، فقال ملک علی قاموس البحر اذا وضع رجله فیه فاض و اذا رفعها غاض . || معظم دریا. (منتهی الارب ). گودترین جای دریا. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || دریای بسیار آب . || جای د
قاموسفرهنگ فارسی عمید۱. کتاب لغت؛ فرهنگ. Δ در اصل نام کتاب «قاموسالمحیط» در لغت عربی تٲلیف فیروزآبادی است.۲. مجموعۀ واژگان تعریف شده در ذهن؛ ذهنیت.
کامپوزلغتنامه دهخداکامپوز. (نف مرکب ) کامجوی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به پوزیدن در لغت نامه و چاه پور در برهان شود.
کاموسلغتنامه دهخداکاموس . (اِخ ) دهی است از روستاهای اصفهان و شیخ زین الدین عبدالسلام کاموسی از آنجا بوده است . (آنندراج ).
کاموسلغتنامه دهخداکاموس . (اِخ ) (رزم ...) جنگی است که بین ایرانیان و ترکان روی داد و کیخسرو رستم را مأمور این جنگ کرد و بسیاری از ترکان از آن جمله کاموس در این جنگ کشته شدند. رجوع به ص 48 مجمل التواریخ و القصص و نیز رجوع به کاموس پهلوان تورانی شود.
کاموسلغتنامه دهخداکاموس . (اِخ ) (ارماند گاستن ) مستشارحقوقی فرانسه و عضو مجلس کنوانسیون . (1740-1804).
کاموسلغتنامه دهخداکاموس . (اِخ ) نام مبارزی است کشانی و او پادشاه سنجاب بود و تابه ملک روم ولایت داشت ، بمدد افراسیاب آمد و رستم اورا بخم کمند گرفت و کشت . (برهان ) (فرهنگ نظام ). از بهادران توران . (حبیب السیر ج 1 چ فردوسی تهران ). نام یکی از امرای زیردست افر
قاموس المعانيدیکشنری عربی به فارسیگنجينه , خزانه , انبار , مخزن , فرهنگ جامع , قاموس , مجموعه اطلا عات
قاموس المعانيدیکشنری عربی به فارسیگنجينه , خزانه , انبار , مخزن , فرهنگ جامع , قاموس , مجموعه اطلا عات