قرابت داری . [ ق َ ب َ] (حامص مرکب ) خویشی و خویشاوندی . (ناظم الاطباء).
قرابت . [ ق َ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) خویشی و خویشاوندی . رجوع به قرابة شود.
۱. خویشی؛ خویشاوندی.۲. نزدیکی.
affinity, alliance, approach, kinship, propinquity
(قَ بَ) [ ع . قرابة ] (اِمص .) نزدیکی ، خویشی .
بستگی، خویشاوندی، خویشی، نزدیکی، نسب، نسبت، وابستگی
خویشاوندی.