قراسیوسلغتنامه دهخداقراسیوس . [ ] (معرب ، اِ) شرابی است شیرین متخذ از انگور که مسمی است به قریطیقوس . شراب حلوی است که از انگوری که به یونانی فریطیقونس نامند، سازند. (فهرست مخزن الادویه ).
مارکوس کراسوسلغتنامه دهخدامارکوس کراسوس . [ کْرا / ک ِ ] (اِخ ) یکی از سه سردار بزرگ روم است که با یولیوس سزار و پومپه متحد شده زمامداری روم را به عهده گرفته بودند. او معاصر اشک سیزدهم (55 ق .م .) است . سنای روم زمامداری سوریه و سردار
پیکارسازلغتنامه دهخداپیکارساز. [ پ َ /پ ِ ] (نف مرکب ) که پیکار سازد. که جنگ در اندازد. که رزم آغازد. که حرب ترتیب دهد : ز بس خشت گردان پیکارسازشده پیل چون در نیستان گراز. اسدی .نمدپوشی آمد بجنگش فراز<