لغتنامه دهخدا
عرار. [ ع َ ] (ع اِ) هر چیزی که به سوی چیزی بازگردد. (منتهی الارب ). || زنان که همواره پسر زایند. || گیاه خوشبوی یا آن بهار دشتی است زردرنگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سختی . || بلندی . || مهتری . || اصل چیزی . || زشتی خوی . || قصاص . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هر