قرطمانلغتنامه دهخداقرطمان . [ ق ُ طُ ] (ع اِ) هرطمان است ، یا جلبان که هردو دانه معروف است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
هرطمانلغتنامه دهخداهرطمان . [ هََ طَ / هَُ طُ ] (معرب ، اِ) دانه ای است که در میان گندم و جو میروید و آن را قرطمان هم میگویند به ضم قاف . (برهان ). دانه ای است متوسط میان جو و گندم ، نافع جهت اسهال و سرفه . (منتهی الارب ). دانه ای است شبیه به خلر و بعضی گویند خ
خرطانلغتنامه دهخداخرطان . [ خ َ ] (ع اِ) هرهمان . قرطمان . دوسر. (یادداشت بخط مؤلف ). مرحوم دهخدا می نویسند که ابن بیطار در ذیل هرهمان خرطان را مرادف هرطمان آورده است . ظاهراً «خرطان » باید تصحیف خرطمان باشد.
خرطاللغتنامه دهخداخرطال . [ خ َ ] (ع اِ) دوسر و آن دانه ای است که در میان گندم روید. هرطمان . قرطمان . جافوز . زُن . (یادداشت بخط مؤلف ). تخمی است دوائی و آن در میان گندم روید و طبیعت آن معتدل است . (برهان قاطع).