قساسیلغتنامه دهخداقساسی . [ ق ُ ] (ص نسبی ) (سیف ...) شمشیر منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). شمشیری است منسوب به قساس ، و هو موضع للحدید بارمینیه . (مهذب الاسماء).
قشاشیلغتنامه دهخداقشاشی . [ ق َش ْ شا ] (اِخ ) صفی الدین احمد دجانی (1583 - 1660 م .). یکی از صوفیان است . اصل وی از دجانه ٔ قدس است . او به یمن کوچ کرد و از قریب صد تن از شیوخ علوم باطن را فراگرفت و در بقیع مدفون گردید. او را
کیشاسولغتنامه دهخداکیشاسو.[ شاس ْ سو ] (اِخ ) کیشی سیم . از بلاد زاگروس بوده است که در 716 ق . م . سارگن آن را فتح کرد. (تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 73).
قشیشیلغتنامه دهخداقشیشی . [ ق ِ ش َ شی ] (ص نسبی ) نسبت است به قشیش جد ابوبکر محمدبن حسن بن احمدبن قشیش سمسار. (لباب الانساب ). رجوع به قشیشی (محمد...) شود.
قساسیةلغتنامه دهخداقساسیة.[ ق ُ سی ی َ ] (ص نسبی ) (سیوف ...) شمشیرهای منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). رجوع به قُساس شود.
قساسلغتنامه دهخداقساس . [ ق ُ ] (اِخ ) کوهی است از بنی نمیر. و گویند کوهی است از بنی اسد و در آنجا معدن آهن است و شمشیرهای قساسی بدانجا منسوب است . جریر گوید قساس به ضم قاف یا فتح آن معدن عقیق است در یمن . (معجم البلدان ). کوهی است به دیار بنی نمیر. (منتهی الارب ). نام کوهی است در یمن که آن ر
قساسیةلغتنامه دهخداقساسیة.[ ق ُ سی ی َ ] (ص نسبی ) (سیوف ...) شمشیرهای منسوب به کان آهن قساس . (ناظم الاطباء). رجوع به قُساس شود.