لغتنامه دهخدا
دانشمند. [ ن ِ م َ ] (ص مرکب ) عالم . دانشی . صاحب دانش . (انجمن آرا). ساحر. کرسی . داناج . دنوج . شیخ . دانش پژوه . (لغت نامه ٔ اسدی ). بسیار دانا. حر. نحریر. (نصاب ). دانشور. دانشگر. دانشومند. فاضل . دانا. حامل علم : حملةالعلم فی الاسلام اکثرهم العجم ؛ بیشتر دانشمندان در اس