قصدةلغتنامه دهخداقصدة. [ ق َ ص َ دَ ] (ع اِ) یکی قَصَد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قَصَد شود. || برگ و شاخ که نخستین برآید از درخت خاردار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
قصدةلغتنامه دهخداقصدة. [ ق ِ دَ ] (ع اِ) پاره از چیزی شکسته . ج ، قِصَد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
کشیدهلغتنامه دهخداکشیده . [ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ن مف ) طویل . دراز. (ناظم الاطباء). ممتد. ماد. ممدود. مدید. (یادداشت مؤلف ) : درازتر ز غم مستمند سوخته جان کشیده تر ز شب دردمند خسته جگر. <p
قشدةلغتنامه دهخداقشدة. [ ق ِ دَ ] (ع اِ) دُرد مسکه و ته نشین آن چون با پست و خرما پخته شوند. (منتهی الارب ). الثفل یبقی اسفل الزبد اذا طبخ مع السویق و التمر لیتخذ سمناً. || و قیل ثفل السمن . سرشیر رقیق ، و آن را به ترکی قیماق گویند. (اقرب الموارد). سرشیر تنک . (منتهی الارب ). || (ص ) شترماده
قشذةلغتنامه دهخداقشذة. [ ق ِ ذَ ] (ع ص ، اِ) دارای معانی قشدة است . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قشدة شود.
قصیدةلغتنامه دهخداقصیدة. [ ق َ دَ ] (ع اِ) یکی قصید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قصید شود. || (ص ) شترماده ٔ فربه . || چوب دستی . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِ) شعری است که شماره ٔ ابیات آن از هفت و گوینداز ده تجاوز کند. ج ، قصید، قصائد. (اقرب الموارد). چون ابیات مکرر شد و ا
اشتآنلغتنامه دهخدااشتآن . [اِ ت ِ ] (ع مص ) اشتئان . قصد کردن قصد کسی را. (منتهی الارب ). اشتأن شأنه ؛ قصد قصده . (اقرب الموارد).
وکدلغتنامه دهخداوکد. [ وَ] (ع اِ) مراد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || هَم ّ و قصد. (از اقرب الموارد) (تاج المصادر). آهنگ : وکد وکده ؛ ای قصد قصده . (منتهی الارب ).
هدیالغتنامه دهخداهدیا. [ هَُ دَی ْ یا ] (ع اِ) مثل و مانند. یقال : رمیت بسهم ثم بسهم آخر هدیاه ای قصده . (منتهی الارب ). و یقال : لک عندی هدیاها. (اقرب الموارد).
حلةلغتنامه دهخداحلة. [ ح َل ْ ل َ ] (ع اِ) ضعف . فتور. || شکستگی . || جهت چیزی و مقصود آن . (منتهی الارب ). جهته و قصده . (از اقرب الموارد). || زنبیل کلان از نی . || جای . منزل . (منتهی الارب ).
مقصدةلغتنامه دهخدامقصدة. [ م َ ص َ دَ ] (ع ص ) زن کلان جثه ٔ تمام خلقت معجب و خوش آیند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن کلان جثه ٔ تمام خلقت شگفت آورنده و خوش آیند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زن مایل به کوتاهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مقصدةلغتنامه دهخدامقصدة. [ م ُ ق َص ْ ص َ دَ ] (ع اِ) داغی است مر گوشهای شتر را. (منتهی الارب ). یک قسم داغی که بر گوش شتر نهند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).