لغتنامه دهخدا
رای زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) با کسی در تدبیر امری مشورت کردن . (ناظم الاطباء). مشورت . شور کردن . سگالش کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). مشاوره . (دهار). (این مصدر مرکب گاه با «ب » و گاه بدون «ب » آید). مذاکره کردن در کاری . گفتگو کردن درباره ٔ کاری : <