قدکوتاهلغتنامه دهخداقدکوتاه . [ ق َ ] (ص مرکب ) کوتوله . قصیرالقامه . کوتاه بالا. کوتاه قد. کوتاه قامت .
زأبللغتنامه دهخدازأبل . [ زَءْ ب َ / ب ِ ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوتاه بالا و قصیرالقامه . (ناظم الاطباء). و ترک همزه در آن اکثر است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به زابل شود.