ترجمه مقاله

قضا

qazā

۱. (فلسفه) تقدیر و حکم الهی که در حق مخلوق واقع شود.
۲. (صفت) (فقه) نماز یا روزه که در خارج از وقتی که شارع معین کرده به‌جا آورده شود.
۳. (اسم مصدر) [قدیمی] حکم کردن؛ داوری کردن.
۴. (اسم مصدر) [قدیمی] مردن؛ درگذشتن.
۵. (اسم مصدر) ادا کردن؛ گزاردن؛ روا کردن.
⟨ از‌قضا: (قید) به‌طور پیش‌بینی نشده؛ قضارا؛ اتفاقاً: ◻︎ از قضا خورد دم در به زمین / واندکی سوده شد او را آرنگ (ایرج‌میرزا: ۱۹۲).

۱. دادرسی، داوری
۲. امر، تقدیر، سرنوشت، قدر
۳. ادا، تادیه، ادا کردن

ترجمه مقاله