قضبانلغتنامه دهخداقضبان . [ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قضیب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).شمشیر لطیف . (اقرب الموارد). تیغ بران : ومارصع من الوشح و المناطق و القلانس و القفازات و القضبان و الاعمدة لهم . (الجماهر). رجوع به قضیب شود.
کیذبانلغتنامه دهخداکیذبان . [ ک َ ذَ / ذُ ] (ع ص ) دروغگوی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کذبانلغتنامه دهخداکذبان . [ ک َ ] (ع ص ) دروغگوی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مرد دروغگو. (ناظم الاطباء). کَذّاب . کاذب . (از اقرب الموارد). رجوع به کاذب و کذاب شود.
کذبانلغتنامه دهخداکذبان . [ ک ُ ] (ع اِ) دروغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کُذبی ̍. (از اقرب الموارد). رجوع به کذبی ̍شود.
فسقینلغتنامه دهخدافسقین . [ ] (معرب ، اِ) به یونانی فروع است و به معنی قضبان الکرور نیز هست . (فهرست مخزن الادویه ).
قضیبفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) آلت تناسلی مرد.۲. [جمع: قضبان] شاخۀ درخت.۳. شاخۀ بریدهشده که بهعنوان چوبدستی مورد استفاده قرار بگیرد.۴. شمشیر.