ترجمه مقاله

قلب

qalb

۱. [جمع: قُلُوب] (زیست‌شناسی) عضو عضلانی صنوبری‌شکل که در جانب چپ سینه بین ریه‌ها قرار گرفته و مانند تلمبه برای رساندن خون به تمام بدن در کار است؛ دل.
۲. میان و وسط چیزی.
۳. [قدیمی] سیم و زر ناسره.
۴. (ادبی) = مقلوب
۵. قسمت میانی لشکر، بین میمنه و میسره.
۶. (اسم مصدر) برگردانیدن؛ وارو کردن؛ واژگون ساختن چیزی؛ دگرگون کردن.
⟨ قلب زدن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
۱. پول ناسره سکه زدن.
۲. تقلب کردن.

۱. دل، فواد
۲. باطن خاطر، ذهن
۳. بدل، تقلبی، شهروا، قلابی، ناسره
۴. مرکز، میان، وسط
۵. تقلب
۶. تحریف

دل

ترجمه مقاله