قم قریشلغتنامه دهخداقم قریش .[ ق َ ] (اِ مرکب ) صورتی از قمل قریش و آن حب صنوبر صغار است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به قَمل شود.
قُمَّلَفرهنگ واژگان قرآنشپش - ميمونهاي درشت هيکل - مگسهاي ريز(کلمه قـُمّـل به نقلی به معناي ميمونهاي درشت هيکل و به نقل دیگر به معناي مگسهاي ريز است . واگر به صورت قــَمْـل خوانده شود ، به معناي شپش است)
کرکرلغتنامه دهخداکرکر. [ ک َ ک َ / ک ِ ک ِ ] (اِ) درخت کاج را نیز گویند و به عربی صنوبر خوانند. (برهان ). نوعی از کاج که آن را قمل قریش گویند. (فرهنگ فارسی معین ). صنوبر صغار است که آن را قمل قریش نامند. (فهرست مخزن الادویه ).