قیادتلغتنامه دهخداقیادت . [ دَ ] (ع مص ) راهنمایی کردن . رهبری کردن . || پیشوایی کردن . || (اِمص ) راهنمایی . رهبری . || پیشوایی . || قرمساقی . جاکشی . دلالی محبت . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح حقوق جزای اسلامی ) قیادت عمل شخصی است که برای واقع ساختن مقاربت (دخول ) نامشروع بین دو نفر اقدام
قیادیدلغتنامه دهخداقیادید. [ ق َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قَیدود.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قیدود شود.
رهبرفرهنگ مترادف و متضادامام، پیشوا، راهبر، راهنما، زعیم، سرکرده، سلسلهجنبان، قدوه، قیادت، مراد، مقتدا، هادی