لئیم الطبعلغتنامه دهخدالئیم الطبع. [ ل َ م ُطْ طَ ] (ع ص مرکب ) پست فطرت . دنی الاصل : وگرنعشی دو کس بر دوش گیرندلئیم الطبع پندارد که خوانیست .سعدی (کلیات چ مصفا ص 119).
صاحبمنصب رفتنیlame duckواژههای مصوب فرهنگستانمقام مسئولی که جانشین او مشخص شده است و هفتههای آخر مسئولیتش را میگذراند متـ . رفتنی
تیغه 6slide 1, lame (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ شیشهای که نمونۀ مورد مطالعۀ میکروسکوپی را بر روی آن قرار دهند
مدیریت تردد محلیlocal area traffic management, LATMواژههای مصوب فرهنگستانایمنسازی و سکونتپذیرسازی خیابانهای محلی با بهرهگیری از تجهیزات و موانع فیزیکی و روشهای غیرفیزیکی
نعشلغتنامه دهخدانعش . [ ن َ ] (ع اِ) جنازه . (غیاث اللغات )(مهذب الاسماء). جنازه ٔ با مرده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). سریر میت هنگامی که مرده در آن است . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). جنازه خواه میت مسلمان باشد خواه نامسلمان باشد. (غیاث اللغات ). تخت چهار پایه ٔ کوتاهی که میت راب
گرفتنلغتنامه دهخداگرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ](مص ) از ریشه ٔ پارسی باستان گرب اگاربایام (اتخاذکردن ، گرفتن )، ریشه ٔ اوستایی گراب ژریونایتی ، پهلوی گرفتن ، هندی باستان گرابه ، کردی گرتن ، بلوچی ژیرگ و ژیرغ ، سریکلی وغرئیغ - ام و رک هوبشمان ایضاً و نیز پهلوی گریفتن . «تاواریا <span class="hl" dir="l
لئیملغتنامه دهخدالئیم . [ ل َ ] (ع ص ) ناکس . شرط. با لئامت . سفله . پست . معور. ماحل . فرومایه . دنی الاصل . ثعل . جبز. (منتهی الارب ). وجم . (المنجد) : قرب حق دیدی اول و کردی قتل و قربان نفس دون لئیم . ناصرخسرو.هر که ... بر لئیم
لئیملغتنامه دهخدالئیم . [ ل َ ] (ع ص ) ناکس . شرط. با لئامت . سفله . پست . معور. ماحل . فرومایه . دنی الاصل . ثعل . جبز. (منتهی الارب ). وجم . (المنجد) : قرب حق دیدی اول و کردی قتل و قربان نفس دون لئیم . ناصرخسرو.هر که ... بر لئیم
آبدلئیملغتنامه دهخداآبدلئیم . [ دُ ل َ ] (اِخ ) نام یکی از شاهزادگان قدیم صیدا که از فقر و فاقه باغبانی کردی و اسکندر در 332 ق .م . تاج و تخت پدران بدو بازداد.
تلئیملغتنامه دهخداتلئیم . [ ت َ ] (ع مص ) اصلاح کردن و فراهم آوردن . (از اقرب الموارد). بار دیگر سازواری کردن و اصلاح نمودن . (ناظم الاطباء).