لاادریلغتنامه دهخدالاادری . [ اَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) (از: حرف لا و صیغه ٔ متکلم وحده ٔ اَدری ) به معنی ندانم ، نمیدانم . و آن کلمه ای است که در عقب بیتی یاقطعه ای از شعر گذارند آنگاه که گوینده را ندانند.
پلودیریلغتنامه دهخداپلودیری . [ پْل ُ / پ ِ ل ُ ] (اِخ ) مرکز بخش از ایالت فی نیستر در شهرستان برست دارای 1186 تن سکنه .
علی لوذریلغتنامه دهخداعلی لوذری . [ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) وی را با لقب «شب دری » نیز می شناسند. او در سامراء نزد محمدحسن شیرازی تحصیل کرد و در حدود سال 1290 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب فی التعادل والترجیح و اصل البراءة. (از معجم المؤلفین ج <span class="hl" dir=
لاادری گرواژهنامه آزاد(اَ) نمی دانم گرا، کسی که در مسائل اساسی فلسفه (مانند وجود خدا)، علمی و ... که درستی یا نادرستی آن ها اثبات نشده است شک دارد. وقتی درستی یا نادرستی یک مسئله را نتوان اثبات نمود، برخی این موضع را اتخاذ می کنند.به این معنا که به همه ی پاسخ های موجود برای آن مسئله شک دارند و هیچ کدام را درست یا غلط نمی
لاادریهلغتنامه دهخدالاادریه . [ اَ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از سوفسطائیه ٔ قائلین به توقف در وجود هر چیز و علم به هر چیز. جرجانی گوید: هم الذین ینکرون العلم بثبوت شی ٔو لاثبوته و یزعمون انه شاک و شاک فی انه شاک و هلم جرا. (تعریفات ). گروهی هستند از فرقه ٔ سوفسطائیة و شرح آن در ضمن معنی سوفسطائیة
لاادریهفرهنگ فارسی عمیدفرقهای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند، و جز پارهای حقایق کاملاً روشن همهچیز را با شک و تردید تلقی میکنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمیتوان در هیچ موردی از حاصل شدن علم اطمینان داشت. Δ در قرن پنجم پیش از میلاد در یونان پیدا شدند.
لاادری گرواژهنامه آزاد(اَ) نمی دانم گرا، کسی که در مسائل اساسی فلسفه (مانند وجود خدا)، علمی و ... که درستی یا نادرستی آن ها اثبات نشده است شک دارد. وقتی درستی یا نادرستی یک مسئله را نتوان اثبات نمود، برخی این موضع را اتخاذ می کنند.به این معنا که به همه ی پاسخ های موجود برای آن مسئله شک دارند و هیچ کدام را درست یا غلط نمی
لافرهنگ فارسی معین[ ع . ] 1 - (حر.) حرف نفی ، نه . 2 - بر سر اسم درآید و معنی نا می دهد: لاادری ، لا - مذهب .
طدانلغتنامه دهخداطدان . [ طَ ] (اِخ ) موضع بالبادیه فی شعر البحتری . کذا ذکره الزمخشری ، و لاادری ما صحته . (معجم البلدان ج 6 ص 33).
سقعلغتنامه دهخداسقع. [ س َ ] (ع مص ) بانگ کردن خروس . (اقرب الموارد) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || رفتن ، منه لاادری این سقع الشی ٔ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال ما ادری این سقع بقع؛ ندانم که کجا شد. (مهذب الاسماء).
ناجیةلغتنامه دهخداناجیة. [ ی َ ] (اِخ ) شهر کوچکی است بنی اسد را. (از معجم البلدان ). قال العمرانی : ناجیة مدینة صغیرة لبنی اسد و هی طویة لبنی اسد من مدافع القنان جبل و هماطویان بهذا الاسم و مات روبةبن العجاج بناجیة لاادری بهذا الموضع أم بغیره . (معجم البلدان ).
حتکلغتنامه دهخداحتک . [ ح َ ] (ع مص ) حتکان . گام خرد نهادن در شتافتن . (تاج المصادر بیهقی ). شتاب رفتن و گام خرد نهادن . (منتهی الارب ). گام خرد نهادن در شتافتن . (مهذب الاسماء). || تراشیدن چیزی را. || حتک نعام رمل را؛ کاویدن شترمرغ ریگ را. || لاادری این حتکوا؛ نمیدانم کجا رفتند. (منتهی الا
لاادریهلغتنامه دهخدالاادریه . [ اَ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از سوفسطائیه ٔ قائلین به توقف در وجود هر چیز و علم به هر چیز. جرجانی گوید: هم الذین ینکرون العلم بثبوت شی ٔو لاثبوته و یزعمون انه شاک و شاک فی انه شاک و هلم جرا. (تعریفات ). گروهی هستند از فرقه ٔ سوفسطائیة و شرح آن در ضمن معنی سوفسطائیة
لاادریهفرهنگ فارسی عمیدفرقهای از سوفسطائیه که منکر اغلب بدیهیات هستند، و جز پارهای حقایق کاملاً روشن همهچیز را با شک و تردید تلقی میکنند. دربارۀ حصول علم و معرفت به اشیا و حقایق اعتقاد دارند که نمیتوان در هیچ موردی از حاصل شدن علم اطمینان داشت. Δ در قرن پنجم پیش از میلاد در یونان پیدا شدند.
لاادری گرواژهنامه آزاد(اَ) نمی دانم گرا، کسی که در مسائل اساسی فلسفه (مانند وجود خدا)، علمی و ... که درستی یا نادرستی آن ها اثبات نشده است شک دارد. وقتی درستی یا نادرستی یک مسئله را نتوان اثبات نمود، برخی این موضع را اتخاذ می کنند.به این معنا که به همه ی پاسخ های موجود برای آن مسئله شک دارند و هیچ کدام را درست یا غلط نمی