ترجمه مقاله

لاغ

lāq

۱. بازی؛ شوخی؛ مسخرگی: ◻︎ وگر مرد لهو است و بازی و لاغ / قوی‌تر شود دیوش اندر دماغ (سعدی۱: ۱۱۲).
۲. مکر؛ فریب.

۱. شوخی، ظرافت، مطایبه، هرز، هزل
۲. سرور، شادی، نشاط
۳. تزویر، حیله، فریب، فسوس، مکر
۴. بافه، دسته

ترجمه مقاله