لغتنامه دهخدا
غریض . [ غ َ ] (ع ص ) تازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). طری . (اقرب الموارد). تر و تازه . || سپید و تازه از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کل ابیض طری ؛ هر سفید تازه . (اقرب الموارد) . || سرودگوی نیکو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). المغنی المجید. (اقرب الموارد). || الطری م