لج و لجبازیلغتنامه دهخدالج و لجبازی . [ ل َ ج ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . رجوع به لج و رجوع به لجبازی شود.
لج و لجبازیلغتنامه دهخدالج و لجبازی . [ ل َ ج ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . رجوع به لج و رجوع به لجبازی شود.
خلشتواژهنامه آزادخِلِشت؛ لجوج، پسر نازدانه ای که همیشه با دیگران لجبازی می کند، پسری که همواره خشم و لجبازی می کند.
لج و لجبازیلغتنامه دهخدالج و لجبازی . [ ل َ ج ُ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . رجوع به لج و رجوع به لجبازی شود.