ترجمه مقاله

لخت

laxt

۱. جزء؛ حصه؛ تکه و پاره‌ای از چیزی.
۲. گرز.
⟨ لخت‌لخت: [قدیمی]
۱. پاره‌پاره؛ تکه‌تکه: ◻︎ تا برآید لخت‌لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری: ۶۳).
۲. کم‌کم.

۱. اندک، بخش، برخ، جزء، جصه، قسم، قسمت
۲. پارچه، پاره، تکه، قطعه
۳. عمود، گرز
۴. شلال، نرم
۵. بیحال، رخوتناک، سست
۶. دلمه، لخته، منعقد

ترجمه مقاله