لردلغتنامه دهخدالرد. [ ل َ ] (اِ) خارج . بیرون . مقابل درون . مقابل داخل . || میدان و صحرا. (آنندراج ). میدان اسب دوانی . (برهان ) : گلگون ز خون خصم دغل شد فضای لرد.؟
لردلغتنامه دهخدالرد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان شاهرود بخش شاهرود شهرستان هروآباد، واقع در 22500 گزی خاوری هشجین و 30 هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه . کوهستانی معتدل ، دارای 1276 تن سکنه
لردلغتنامه دهخدالرد. [ ل ُ ] (انگلیسی ، اِ) عنوانی که در انگلستان به اعضای مجلس اعیان و بعض مردم دیگر دهند.