لردگانلغتنامه دهخدالردگان . [ ل َ دِ ] (اِخ ) (در عراق عجم ) شهری کوچک است و هوای بد دارد و آبش ناگوارنده ، حاصلش انگور بسیار. (نزهةالقلوب چ اروپا ص 70).
دلیلغتنامه دهخدادلی . [ دَ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری لردگان و 6 هزارگزی راه عمومی لردگان به بارز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10
چیگولغتنامه دهخداچیگو. (اِخ ) دهی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهر کرد. در 10 هزارگزی جنوب لردگان و 10هزارگزی راه فرعی لردگان به پل کوه واقع است . جنگل و جلگه است . 223تن سکنه دارد
چرکنلغتنامه دهخداچرکن . [ چ َ ک َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد که در 7هزارگزی جنوب لردگان و 6هزارگزی راه لردگان به پل کره واقع است و 11 تن سکنه دارد. (از فرهنگ
دره زرگاهلغتنامه دهخدادره زرگاه . [ دَرْرَ زَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان جانکی بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 8هزارگزی جنوب لردگان و 9هزارگزی راه لردگان به پل کوه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ا
درویشالغتنامه دهخدادرویشا. [ دَرْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فرد بخش لردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 48هزارگزی خاور لردگان و 42 هزارگزی راه عمومی درویشا به لردگان ، با 241 تن سکنه . آب آن از چشم