لطلطلغتنامه دهخدالطلط. [ ل ِ ل ِ ] (ع ص ) سطبر و بزرگ دندان . || ناقه ٔ کلان سال . || گنده پیر بی دندان . (منتهی الارب ). زن پیر. (مهذب الاسماء).
لثلثلغتنامه دهخدالثلث . [ ل َ ل َ ] (اِخ ) ابوزیاد گوید: از کوههای دماخ ، لثلث از آن بنی عمروبن کلاب است . (معجم البلدان ).
لثلاثلغتنامه دهخدالثلاث . [ ل َ ] (ع ص ) درنگ کار که هرگاه گمان بری که به انجاح حاجت پردازد آهستگی و سستی ورزد و سپس بماند. لثلاثة. (منتهی الارب ).
لاطائلاتلغتنامه دهخدالاطائلات . [ ءِ ] (ع اِ مرکب ) ج ِ لاطائل . ترهات . اَباطیل . بَسابِس . صحامِح .