لنتلغتنامه دهخدالنت . [ ل ِ ] (روسی یا انگلیسی ، اِ) نواری چسبان که بر دو سر سیم برق که برهم نهاده و پیوسته باشند پیچند پوشش را یا فیبری که در اتومبیل میان صفحات مختلفه ٔ فلزی یا گرداگرد صفحات فلزی قرار دهند جلوگیری از اتصال را. یا نواری از پارچه ٔ زفت که در اتومبیل ها در محل اتصال دو فلزکوب
لنتفرهنگ فارسی عمید۱. نواری که در اتومبیل در کاسۀ لنت در محل ترمز چرخها در دو قسمت هلالیشکل قرار دارد و با فشار دادن پدال ترمز به جدار کاسۀ لنت میچسبد و اتومبیل میایستد.۲. پارچهای که برای محافظت از بار روی ماشین میکشند.
لندلغتنامه دهخدالند. [ ل َ ] (اِ) پسر که مقابل دختر است . || آلت تناسل را گویند و به زبان هندی نیز آلت تناسل باشد. (برهان ). شرم مرد : یا ایها اللوند مرا پای خاست لند. (از فهرست دیوان سوزنی ).توئی که لندی و سیکی به هندوی و به ترکی <br
لنتبرلغتنامه دهخدالنتبر. [ ل َ ت َ ب َ ] (ص ) بسیارخواره و کاهل . (صحاح الفرس ) (فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بر دل مکن مسلط گفتار هر لنتبرهرگز کجا پسندد افلاک جز ترا سر. شاکر بخاری .(این ضبط یعنی تقدیم نون بر تاء و تقدیم تاء بر باء از فر
لنترلغتنامه دهخدالنتر. [ ل َ ت َ ] (اِ) نوعی چراغ از شیشه به بزرگی کاسه ٔ بزرگ که در آن روغن یا پیه کنند با فتیله ای روشنائی را و آن با دو زنجیر از سقف آویخته شود. شاید این کلمه از لاتینی لانترنا مأخوذ باشد. ظرفی چون کاسه ٔ کشیده و مایل به درازی که در آن روغن کردندی و فتیله نهادندی روشنی را
لنترلغتنامه دهخدالنتر. [ ل ُ ن ُ ] (اِخ ) آندره . طراحی مشهور باغها و پارکها را، مولد پاریس (1613-1700 م .).
لنتبرلغتنامه دهخدالنتبر. [ ل َ ت َ ب َ ] (ص ) بسیارخواره و کاهل . (صحاح الفرس ) (فرهنگ اسدی نخجوانی ) : بر دل مکن مسلط گفتار هر لنتبرهرگز کجا پسندد افلاک جز ترا سر. شاکر بخاری .(این ضبط یعنی تقدیم نون بر تاء و تقدیم تاء بر باء از فر
لنترلغتنامه دهخدالنتر. [ ل َ ت َ ] (اِ) نوعی چراغ از شیشه به بزرگی کاسه ٔ بزرگ که در آن روغن یا پیه کنند با فتیله ای روشنائی را و آن با دو زنجیر از سقف آویخته شود. شاید این کلمه از لاتینی لانترنا مأخوذ باشد. ظرفی چون کاسه ٔ کشیده و مایل به درازی که در آن روغن کردندی و فتیله نهادندی روشنی را
النتلغتنامه دهخداالنت . [ اُ ل َ ] (اِخ ) شهری در کالسیدیک (شب__ه جزیره ٔ میان خلیج سالونیک و ارفانی ) هنگام محاصره ٔ این شهر بوسیله ٔ فیلیپ مقدونی دموستن یونانی با پیروان خود از مردم النت کوشید که آتنیان را به رهایی شهر مصمم سازد ولی نتیجه نبخشید. رجوع به ایران باستان ج <span class="hl" dir=