لوترالغتنامه دهخدالوترا. [ ت َ ] (اِ) لوتر. (برهان ). لوتره . لهجه . شکسته ٔ زبانی . رُطینی . زبانی بود که دو کس با هم قرار داده باشند که چون با هم سخن کنند دیگری نفهمد و آن را زبان زرگری نیز گویند. (جهانگیری ) : مردم استرآباد به دو زبان سخن گویند: یکی به لوترا [ ی ] اس
لوترافرهنگ فارسی عمیدزبانی که چند نفر برای خود ترتیب بدهند و با آن صحبت کنند که دیگران نفهمند، مانندِ زبان زرگری.
لاتیرالغتنامه دهخدالاتیرا. (اِخ ) بطلمیوس هفتم سوتر دوم لاتیرا پسر بزرگتر بطلمیوس هفتم . چون بطلمیوس هفتم درگذشت زنش زمامدار گردید. او می بایست یکی از دو پسرش را همکار خود قرار دهد و چون ملکه پسر بزرگتر را دوست نمیداشت و او را در زمان سلطنت شوهرش به قبرس فرستاده بود پسر کوچکتر را که موسوم به بط
هفت وصله ٔ لوطیگریلغتنامه دهخداهفت وصله ٔ لوطیگری . [ هََ وَ ل َ / ل ِ ی ِ گ َ ] (اِ مرکب ) هفت چیز است که لوطیان دارند، و آن پاناوه و کارد و پیاله و اشیائی از این قبیل است که لوطی در سفر نیازهای ابتدائی زندگی را بدان رفع کند.
لترهلغتنامه دهخدالتره . [ ل ُ رَ / رِ ] (اِ) زبان قرارداده ای باشد میان دو کس که با هم تکلم کنند و دیگران نفهمند. (برهان ). لوترا. لوتره . (زبان زرگری و زبان مرغی از آنجمله است ). || (ص ) شخصی که بند زبان نداشته باشد یعنی هر چه بشنود همه جا نقل کند. (برهان ).