ترجمه مقاله

لک

lak

۱. اثری که از چربی، کثافت، یا مواد رنگین بر روی لباس، پارچه، و مانندِ آن پیدا می‌شود؛ لکه.
۲. (پزشکی) خال.
۳. خونی که بر اثر حیض یا عوامل دیگر از زن خارج شود.
۴. داغ.
⟨ لک زدن: (مصدر لازم) لک برداشتن میوه یا چیز دیگر.
⟨ لک‌وپیس: (پزشکی) لکه‌هایی که در پوست بدن انسان پیدا می‌شود؛ برص.

۱. لکه پارچه، کهنهپارچه، لته
۲. پاره، تکهپاره
۳. باطل، بیهوده، پوچ، یاوه
۴. ابله، احمق
۵. صدهزار
۶. خسیس، لئیم
۷. پیس
۸. خال، داغ، نشان
۹. آسیب، فساد، لهیدگی

ترجمه مقاله