لیترلغتنامه دهخدالیتر. (فرانسوی ، اِ) واحد حجم و اندازه گرفتن مایعات و آن معادل هزار گرم آب خالص چهار درجه حرارت است و هم معادل است با سه گره مکعب و نصف .
لیترلغتنامه دهخدالیتر. [ ] (اِ) و طعام همه ٔ این ناحیت [گیلان ] لیتر است و برنج و ماهی . (حدود العالم چ تهران ص 88).و رجوع به حدود العالم ترجمه ٔ مینورسکی ص 137 شود.
لترلغتنامه دهخدالتر. [ ل َ ] (اِخ ) نام دهی جزء دهستان رودباربخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین ، واقع در سه هزارگزی شمال معلم کلایه . دارای 152 تن سکنه . شیعه تاتی فارسی زبان . آب از چشمه . محصول آنجا غلات و لوبیا و گردو و عسل و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله د
لترلغتنامه دهخدالتر. [ ل َ ت َ ] (اِ) مقداری است و آن به وزن نیم من تبریز باشد که سیصد مثقال است . || ظرفی را گویند که در آن شراب و غیره کنند. (برهان ). رطل معرب آن است . (جهانگیری ).
لترلغتنامه دهخدالتر. [ ل ُ ت ِ ] (اِخ ) دوک ساکس . امپراطور آلمان (1125- 1137 م .). مولد سوپلین بورگ در حدود سال 1060 م .
لترلغتنامه دهخدالتر. [ ل ُ ت ِ ] (اِخ ) پسر لوئی دوترمر و ژربرژ. پادشاه فرانسه (954 - 986 م .). مولد به سال 941 م .
لیترهلغتنامه دهخدالیتره . [ رِ ] (اِخ ) اِمیل . زبان شناس و فیلسوف فرانسوی ، مولد پاریس (1801-1881 م .). مؤلف لغت نامه ٔ مشهور فرانسه .
میلی لیترلغتنامه دهخدامیلی لیتر. (فرانسوی ، اِ مرکب ) یک هزارم لیتر. هزاریک لیتر. یک سانتی متر مکعب .
لیترهلغتنامه دهخدالیتره . [ رِ ] (اِخ ) اِمیل . زبان شناس و فیلسوف فرانسوی ، مولد پاریس (1801-1881 م .). مؤلف لغت نامه ٔ مشهور فرانسه .
میلیترلغتنامه دهخدامیلیتر. [ ت ِ ] (فرانسوی ، ص ) نظامی و لشکری . (فرهنگ نظام ). که منسوب و مربوط به نیروی نظامی و جنگی است . (از دائره المعارف کیه ).
میلی لیترلغتنامه دهخدامیلی لیتر. (فرانسوی ، اِ مرکب ) یک هزارم لیتر. هزاریک لیتر. یک سانتی متر مکعب .
اولیترلغتنامه دهخدااولیتر. [ اَ لا ت َ ] (ص تفضیلی ) (اولی + تر) سزاوارتر و بهتر. (ناظم الاطباء) : ایزد او را از پی سالاری ملک آفریدزو که اولیتر بگنج و لشکر و تاج و نگین . فرخی .ورگ زدن اندر این فصل [ بهار ] اولیتر از آن بود که اندر