لیوانلغتنامه دهخدالیوان . [ لی ] (اِ) از کلمه ٔ «لوان گودوش » یعنی گاودوش لوان (لوان اسم دهکده ای از آذربایجان که در آنجا سفال نیک پزند) گرفته شده است . گیلاس . آب وند. آبخوری . کوزه ٔ نازک . آبخوری که در لیوان آذربایجان سازند و امروز تعمیم یافته و بر مطلق ظرف آبخوری که از سفال یا چینی یا بلور
لیوانلغتنامه دهخدالیوان . [ لی ] (اِخ ) دهی از دهستان انزان بخش بندر گز شهرستان گرگان ، واقع در 9هزارگزی باختری بندر گز و 1500گزی شمال راه شوسه ٔ گرگان به مازندران . دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی . دارای <span class="hl" dir
لیوانلغتنامه دهخدالیوان . [ لی ] (اِخ ) موضعی به انزان مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو بخش انگلیسی ص 66، 67 و 125).
چلوانلغتنامه دهخداچلوان . [ چ َل ْ ](اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «آبادیی از چارمحال اصفهان است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 260). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است : «دهی از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد که در <span class=
گلوچانلغتنامه دهخداگلوچان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان احمدی بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع در 102000گزی خاور حاجی آباد و 3000گزی خاور راه مالرو بافت و میناب . هوای آن گرم و دارای 115</spa
گیلوانلغتنامه دهخداگیلوان . [ ل َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان شاهرود و بخش شاهرود شهرستان هروآباد. واقع در 31هزارگزی خاوری هشجین و 36 هزارگزی شوسه ٔ هروآباد به میانه . محلی کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنه ٔ آن <span class="hl"
لوانلغتنامه دهخدالوان . (اِخ ) لو. نام رودی کوچک به فرانسه که منتارژی را سیراب کند و به رود سن ریزد و 60هزار گز درازا دارد.
لیوان لولغتنامه دهخدالیوان لو. [ لی ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه ، واقع در 22هزارگزی خاوری ترک و 43هزارگزی شوسه ٔ خلخال به میانه . کوهستانی و معتدل . دارای 452 تن سکنه . آب آ
پل لیوانلغتنامه دهخداپل لیوان . [ پ ُل ِ ] (اِخ ) (تربکا) نام محلی کنار راه حیدرآباد به خانه . میان خالدار و زرکتان در 65000گزی حیدرآباد.
لیوان لولغتنامه دهخدالیوان لو. [ لی ] (اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه ، واقع در 22هزارگزی خاوری ترک و 43هزارگزی شوسه ٔ خلخال به میانه . کوهستانی و معتدل . دارای 452 تن سکنه . آب آ
چشمه علیوانلغتنامه دهخداچشمه علیوان . [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 32 هزارگزی شمال باختری مشهد و 2 هزارگزی راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان واقع است . جلگه و سردسیر است و <span clas
کلیوانلغتنامه دهخداکلیوان . [ ک َ لی ] (اِخ ) شهری از نواحی خوزستان است و در آن پرده ها سازند. (از معجم البلدان ).
نالیوانلغتنامه دهخدانالیوان . [ لی ] (اِخ ) از دهات دهستان حومه ٔ بخش اشنویه ٔ شهرستان ارومیه است ، در 3500 گزی شمال شرقی اشنویه بر سر راه ارابه رو اشنویه در دامنه ٔ سردسیر سالم هوائی واقع است و 477 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه
پل لیوانلغتنامه دهخداپل لیوان . [ پ ُل ِ ] (اِخ ) (تربکا) نام محلی کنار راه حیدرآباد به خانه . میان خالدار و زرکتان در 65000گزی حیدرآباد.