مآخذلغتنامه دهخدامآخذ. [ م َ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأخَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مأخذ شود. || دامها. (از اقرب الموارد).- مآخذالطیر ؛ دامها و جز آن که بدان مرغان را صید کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جاهایی که مرغان را گیرند. (از اقرب الموارد).
ماخضلغتنامه دهخداماخض . [ خ ِ ] (ع ص ) درد زه گرفته و نزدیک به زادن رسیده . ج ، مواخض و مُخَّض . || شاة ماخض ؛ گوسپند باردار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ماخطلغتنامه دهخداماخط. [ خ ِ ] (ع ص ) آنکه آب و مشیمه از بچه ٔ نوزاده دور کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ناتج . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
مخاتلغتنامه دهخدامخات . [ م ُ ] (اِ) گیاهی که آن را مشک ترکمانی نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مخائضلغتنامه دهخدامخائض . [ م َ ءِ ] (ع اِ) این کلمه در ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 56 و 71 و 425 و چ قدیمی ص 50 و <span